من


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



شناسنامه زندگی نام:رنج نام پدر:مشقت شهرت:اواره شغل:ولگردی محل صدور:دنیای فراموش شدگان شماره شناسنامه:نامعلوم نام مادر:سلطان غم دین:اسلام محل کار:شرکت نا امیدی محل سکونت:شهر مکافات محکومیت:زندگی کردن جرم:به دنیا امدن هدف:دنیای اخرت تاریخ تولد:هزاروسیصدوهیچ گروه خونی:نفت سیاه ادرس:خیابان بدبختی چهارراه تنهایی کوچه دربدری بلوک بی نهایت

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مخاطب خاص و آدرس whereareyou.loxblog.com/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 201
:: کل نظرات : 33

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 246
:: باردید دیروز : 83
:: بازدید هفته : 1690
:: بازدید ماه : 3150
:: بازدید سال : 19151
:: بازدید کلی : 99851

RSS

Powered By
loxblog.Com

من
دو شنبه 2 دی 1392 ساعت 21:49 | بازدید : 2219 | نوشته ‌شده به دست بی نام | ( نظرات )

وقتی مینویسم درمورده مخاطم مینویسم یعنی در مورد اون که نه درمورد خودمه ولی یه جوری میگم انگار دارم احساس اونو

به زبون میارم ایندفعه میخوام برای خودم بنویسم احساس خودمو بنویسم

یه وقتایی دلم میخواد بزرگ بودم خیلی بزرگ اونقدر بزرگ که کسی نمیتونست برام تعیین تکلیف کنه یه شب پاتوی خیابون

میگذاشتم اخر شب میدونم ساعتای اخر شب برای من حرومه ولی برام مهم نبود خیلی از حرومای زندگی از حلالم حلال تره

ولی ادمای این دنیا حرومش کردن اگر گناه داره باشه فوقش میشم مثل عاشقی که براش عشقو گناه میدونن برام مهم نیست دلم

میخواست قدم هامو روی زمین نمناک اخر شب خیابون ها بگذارم بدون هیچ مزاحمی تا حالا تجربش نکردم ولی میدونم که

گرگای اخر شب فکر میکنن بره ی سر بریدم و اماده ی خوردن برام مهم نیست میتونم از پسشون بر بیام ولی بیشتر دلم

میخواد وقتی اروم کنار خیابون راه میرم هیچ ماشینی کنارم نایسته بوغ نزنه شیشو پایین نکشه و بگه : ((مزنه چند)) اروم

راه برم فقط همین من سکوت شبو تاریکیشو تنهاییشو میخوام میخوام یکمی نم نم بارونم چاشنیه این ارزوی محالم بشه

 

«محال» کلمه ی غریبی نیست مخصوصا برای یه دختر ، یه دختر به سن و سال من محال ها برای منو هم سن و سالام البته

بعضیاشون خیلی زیاده محال بودن برای ما عادی شده حرفم این نیست که میخوام این محال ها باشه یا نه حرفم اینه که دلم

گرفته هیچ کس نیست که کمکم کنه هیچ کس شاید خیلیا از این حرفم ناراحت بشن چند نفری ادرس این وبلاگو دارن اصن

نمیدونم میخوننش نمیخوننش بگذریم من که برا دل خودم مینویسم وبلاگم شده سنگ صبورم دلم میخواد فریاد بزنم اهای

شماهایی که فکر میکنین دوستم دارین اگه واقعا دوستم دارین بسم الله دارم تلف میشمااا الان ثابت کنین پس الان وقتشه الان

که ...

 

الان که چی؟ الانم مثل همیشه ... تنها چیزی که هست ، تنها چیزی که کاملا واضحه اینه که من تنهام شاید دیگه وقتشه خودم

به داد خودم برسم ...





:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ها , ,
:: برچسب‌ها: جملات عاشقانه , عشق , تصویر عاشقانه , عاشقانه , تصویر زیبا , دلتنگی , جملات زیبا , متن , متن زیبا , جملات زیبا , عاشقانه , زیبا دلنشین , کوتاه ,
|
امتیاز مطلب : 442
|
تعداد امتیازدهندگان : 115
|
مجموع امتیاز : 115
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: